(آشنایی با آیین و سنت های عاشورایی و عزاداری ماه محرم در آذربایجان)
بخش نخست: « آذربایجان و نوای شاه حسین گویان (مراسم شاخسی، واخسی) »
مردم منطقه آذربایجان همه ساله مراسم عزاداری محرم و صفر را به صورت گسترده و به شیوه سنتی خاص برگزار میکنند. مجالس حسینی مرسوم به «فهنه»، روضه خوانی در منازل و تکایای آذربایجان در غیر از ماههای محرم و صفر نیز برگزار میشود، اما دهه پایانی ذیحجه، آذربایجان یکپارچه چهره حسینی به خود میگیرد به طوری که اکثر شهروندان چند روز قبل از فرا رسیدن ماه محرم لباسهای مشکی پوشیده و دستار سیاه به نشانه عزا بر سر خویش میبندند و پرچمهای عزا در کوچه و بازار نصب میکنند.
یکی از مهمترین آئین های عزاداری در آذربایجان، بر پایی دستجات «شاه حسین گویان» است که نوعی عزاداری برای سالار شهیدان بوده و تقریبا درهمه شهرها و روستاهای آذربایجان برگزار میشود. در این نوع عزاداری جمعی از مردان از پیر و جوان گرفته تا میانسال و کودک، شانه در شانه هم قرار گرفته و در صفهای طویل، طول خیابان و محله را طی میکنند. یکی از اعضای هیات اشعار مذهبی، مداحیها و نوحههای جانسوز را با آهنگهای دلنشین و حماسی قرائت میکند و شاهحسین گویان جواب می دهند. حرکت آرام و طولی این دسته به همراه چراغها و فانوسهایی که در میان جمعیت روشن است، همواره عظمت دلسوختگان حسین را در اذهان متبادر میسازد. در برخی دستجات، از طبل های بزرگ و کوچک و سنج و شیپور برای حفظ ریتم آهنگ نوحه ها استفاده می شود. و در برخی از دستجات، از چوب های بزرگی در دست استفاده میشود و با حرکت دادن سریع آن شاهحسین گویان، آمادگی خود را برای حضور در رکاب امام (ع) و جنگ با دشمنان اعلام می دارند.
مراسم (شاخسی واخسی) «شاه حسین گویان» بسیاری از محلات به لحاظ عظمت، بزرگی دسته ها، تعداد افراد، توانایی نوحه خوانان، تنوع و سوز مرثیه ها، از شهرت بالایی در بین مردم برخوردار است.
هر دسته یک نفر سردسته دارد که در اول دسته، روبروی سردسته مقابل نشسته است و بقیه نیز بر حسب سن و سال به ترتیب در کنار سردسته ها تا آخر نشستهاند. سردسته اول که قرار است شاخسی را شروع کند بعد از ساکت شدن همه و تنظیم صفها بلند فریاد برمیآورد:
- یای ایمامین قوللاری! [قول: برده]
سردسته دوم جواب می دهد:
- های بعلی
سردسته اول با صدای بلند:
- هر کس ایمامین قولودور دئسین [با صدای خیلی بلند و همزمان که دو دستش را بالا برده و بر زانوان می کوبد] شاخسئییی
[دستهاش او را با گفتن کلمه شاخسئیی همراهی می کند، در بعضی جاها دست را بالا برده بر سینه می زنند و پایین آورده بر زانو می کوبند]
سردسته دوم و همراه او تمام دسته دوم در حالی که آرام بر زانوهای خود می زنند، با صدای بلند جواب میدهند:
- واخسئییی
و سردسته اول هدایت کننده خواهد بود و هر کلمهای که او بگوید دستهاش او را همراهی کرده و دسته دوم را سردستهاش با جواب دادن [هر کلمه جواب خود را دارد] هدایت می کنند. و هنگامی که سردسته اول یک دور کلمات را بر زبان راند جای دو سردسته در گفتن شعار و جواب شعار عوض می شود و سردسته دوم با بلند کردن دستها و محکم کوبیدن بر زانوانش، با صدای بلند فریاد برمی آورد:
-شاخسئییی
و دسته اول در حالی که آرام بر زانو می رنند، جواب می دهد:
-واخسئییی
و این عمل چندین بار تکرار می شود نمونه هایی شعارها و گفتارهای مرسوم در این شیوه عزاداری عبارتند از: (سطر اول شعار و سطر دوم جواب شعار می باشد)
شعار: شاخسئییی
جواب شعار: واخسئییی
- یا علـی
- حیدر
- کربلا
- الفیدا (الفدا)
- عباس
- دخیلهم
- حسن
- حوسین
- حیدر
- صفدر
- یای ایمام
- وای ایمام
- حسن وای
- حوسین وای
- حسن شهید
- حوسین شهید
- ایمام
- شهید
- مظلوم
- حوسین
- سوسوز
- قوْلسوز
از نمونه های دیگر این شعارها و پاسخگویی دستجات:
صف: ایمام
قاباقداکیلار: شهید
صف: حوسین
قاباقداکیلار: حسن
صف: آغام
قاباقداکیلار: علی
صف: حسن، حسین گول دسته
قاباقداکیلار: یزید دوشوب اوز اوسته
صف: هانسی گروهون بئله موْلاسی وار؟
قاباقداکیلار: شیعهلهرین حضرهتی عباسی وار
صف: کربلادا قانلی قیلینج پاس توتوب
قاباقداکیلار: ملاکهلر حسینیمه یاس توتوب
صف: حسن، حسین آغام وای
قاباقداکیلار: یا ایمام حسین، آغام وار
در حین شاخسئی فردی نیز "مناجات" می گوید (این مناجات با مناجات مرسوم و اینکه دعا وثنا باشد فرق می کند و مخصوص مراسم های عزاست، سعی بر این است در مورد آن نیز مطلبی تهیه گردد. بطور کل فردی با آواز اشعار و متنی درباره مصیبت کربلا می خواند) که صحنه دلسوزی ایجاد می شود. چون به پایان مراسم شاخسئی برسند یکی از سردسته ها که هدایت مراسم در دست اوست بلند می گویید:
- حسن، حوسین آغام وای
سر دسته مقابل جواب می دهد:
- یا ایمام حوسین آغام وای
و یا مقابل گویی هایی این چنینی:
آغام
حوسین
باش سئیز
حوسین
ای بیی کفن - حوسین وای
ای تشنه لب - حوسین وای
مظلم اؤلن - حوسین وای
عطشان- عباس
قوللاری قلم - ابالفضل
و ...
و بعد مرثیه خوانده می شود.
در این مراسم بر طبل کوبیدن و چنین حرکت های تند و ریتمیک تا ظهر عاشورا تداوم می یابد و بعد از آن تقریباً به پایان می رسد. یکی از مهمترین نوحه های ذکر شده در هیات ها در کنار نظایر شعارها و پاسخگویی های ذکر شده، شعر زیبای استاد حازن تبریزی است که چنین سروده:
حسینه یئرلر آغلار گویلر آغلار
بتول و مرتضی پیغمبر آغلار
الم آغلار، شه آغلار، لشکر آغلار
سو آغلار، قاتیل آغلار، خنجر آغلار
و یا این جمله بیشتر به گوش می رسد:
صحرای کربلاده طوفاندی یا محمد(ص)
گؤندر کفن حؤسینـه، عؤریان دی یا محمد(ص)
سروده: استاد یحیوی اردبیلی
و یا
بو گئجه بیعت پوزولدو آشینالر گئتدیلر
قویدولار پیغمبر-اوغلون، بی وفا لر گئتدیلر
سروده: استاد صراف تبریز ی
آری این مراسم اعلام این است که شهادت امام و یارانش فردا حتمی است و اوج ناراحتی عزاداران را ابلاغ می کند. و به نحوی نیز نگرانی حاصل شده از لشگر یزید را در بین دختران و زنان دشت کربلا نمود می دهد. اگر این مراسم در بیرون از مسجد انجام شود دو دسته هر کدام به شکل نیم دایره قرار می گیرند اما این دو نیم دایره یک دایره کامل را تشکیل نمی دهند معمولا صف ها اندکی در هم فرو می روند که قسمت سردسته ها به سان دروازه ورودی باز باشد. و افراد حاضر تکه چوب کوچکی در دست گرفته و آنرا در حین گفتن کلمات بالا و پایین می کنند که این حرکت ریتمیک افراد را نیز نباید از نظر دور داشت.
فلسفه شاخسی
روایت است از درد و دل حضرت زینب(س)، با امام حسین(ع) در شب تاسوعا، که - نکند این عده باقی مانده نیز بروند و ترس در دل کودکان افتد!، حبیب بن مظاهر که به طور اتفاقی این صحبت و درد و دل ها را می شنود، جمعی از اصحاب را فراخوانده و دستور می دهد با کوبیدن طبل ها جهت اعلام آمادگی برای جنگ و روحیه دادن به سپاه (به زبان آذری شاخسی ) بروند. بر این اساس شاخسی در فرهنگ آذربایجان رسوخ می کند، که نشان از اعلان جنگ بر علیه یزید و یزیدیان است.
در واقع تفاوت شاخسی با هیئت سینه زنی در این است که شاخسی، اعلان جنگ بر علیه ظالم، در رکاب سالار شهیدان است حال آنکه هیئت سینه زنی، عزاداری در سوگ حسین(ع) است. بر این اساس شاخسی تنها تا قبل از ظهر عاشورا در دهه ی اول محرم برگزار می شود این مراسم از بعد ظهر عاشورا به هیئت های عزاداری و سینه زنی در مساجد و خیابان ها تغییر چهره می دهد.
گفتنی است چوب دستی هایی که در دست عزاداران دسته های شاخسی در میان زمین و هوا در حرکت است خود ، فضایی از کربلا را در هیئت های آذربایجان و به خصوص میانه در اذهان به تصویر می کشید.
این عمل تا ظهر عاشورا ادامه دارد. شاید بتوان گفت که این کار نشان دادن افسوس مردم از مصیبت کربلا و آرزوی بودن در کنار امام است و چوبها نماد شمشیرهای آخته می تواند باشد.
ظهر عاشورا پایان شاخسی است این پایان درست زمانی است که اعلام شهادت امام می کنند در این هنگام بطور ناگهانی نوحه قطع می شود و در حالی که شاخسی ادامه دارد یکی از سردسته ها - مخصوص این کار می باشد- با صدای بلند از دسته خود جدا شده و اگر کلاه بر سر دارد آنرا بر زمین انداخته فریاد بر میآورد:
بو گون کرب-وْ-بلا ویران اولولدو
حوسین اؤز قانینه غلطان اولوبدو
کسیلمیش یتمیش ایکی باش
.......
و دسته ها به هم ریخته همه به گریه می افتند و ولوله ای در بین مردم می افتد، سر دسته شعر و نوحه را ادامه می دهد و در غیر این صورت مرثیه خوانده می شود. این عمل را «قتیل سیندیرماق» گویند.
بعد از این دسته نوحه و شاخسی یکی شده و نوحه های خاصی از قبیل یارالارون آخار قانی، ائدر گولناری مئیدانی با همراهی همه در حین حرکت به سمت مسجد خوانده می شود.
مراسم بعدی شاخسی شام غریبان است که این بار با رقت و سوزناکی بیشتر اجرا می شود.
لازم به ذکر است مراسمی که توضیح داده شد چه به لحاظ شعارها، نوحه ها و اشعار مرسوم و چه به لحاظ نحوه برگزاری می تواند در نقاط دیگری از آذربایجان شکلی متفاوت و مخصوص به خود داشته باشد. بطور مثال گویند در بعضی از مناطق آذربایجان این مراسم از اول محرم اجرا می شود. و یا حاجیکندیهای مقیم قم در روز تاسوعا و عاشورا این مراسم را دارند و حتی دسته زنجیرزن تشکیل نداده و صرفا دسته شاخسئی دارند. و معمولا در بیرون از مسجد و حسینیه اجرا می شود و نظایر آن.......